- جر بکشیین
انکار کردن، منکر شدن به صورت تعمدی، جر و بحث کردن
معنی جر بکشیین - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صدایی که هنگام گلودرد ادا شود
بر زمین کشیدن اجسام و یا اشیا
روان شدن، جاری بودن، به حرکت درآمدن حشرات و خزندگان
به کار گرفتن بی قاعده ی افراد یا وسایل، کار کشیدن بیش از
روییدن یک نواخت خوشه ی برنج
تیز کردن کارد و دیگر ادوات، تابیدن
رشد بی رویه ی ساقه های سبزیجات
۲به مرحله ی بذر دهی رسیدن گیاهانی مانند کاهو اسفناج ۲رشد
دم کشیدن، پخت کامل پلو
فریاد زدن جیغ کشیدن، زوزه ی گرگ
تهدید کردن
لره بکشیین
چیزی را روی زمین کشاندن
لیسیدن
آه سرد کشیدن
ریختن و پراکنده کردن بار به هنگام حمل در اثر بی احتیاطی
دست کشیدن از کاری، مالیدن، ماساژ دادن، نوازش کردن
پاره، لاشه، صوتی در بیان خوشحالی، وصله کردن
قطع ارتباط کردن
بیرون آوردن چیزی از جایی
به ثمر رسیدن، متر کردن، جلوگیری از ارتکاب عمل خلاف
برداشتن مقداری از چیزی، دلخور بودن، به طرف خود کشاندن
پایین کشیدن
حمام کردن، کنایه از عسل کردن، آب کشیدن پارچه و پوشاک
با سرعت غذا را بلعیدن، غذا خوردن با تعجیل
پرواز کردن، برخاستن پرنده
درد پیش از زایمان، درد کشیدن
جلو کشیدن، کسی را جهت پرسش درباره ی موضوعی خاص نزد خود فرا
دراز کشیدن، تیغ کشیدن روی پوست بدن جهت حجامت یا هر قصد دیگر.، رشد کردن، رشد گیاهانی که بوته ی رونده دارند
حفر خندق
احساس درد شدید در پا یا درد بر اثر سرما
دادر زدن، به دار آویختن
خرناس کشیدن در خواب، خرخر کردن
به دور محوطه یا مکانی پرچین موقتی ایجاد کردن